سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غم دنیا رو دوشمه....

 

 

ناتوانی دستای خالی از همه جا پیداست

 

لحظه ها دلگیرندوخدامی داند دلمان تنهاست.

 

بی تفاوتی بعضی آدم ها از دست نوشته هایشان پیداست.

 

پشت این دیوار دردی دیگر است.

 

لحظه ها در پی ثانیه ها درگذرند.

 

من فقط می نالم از تو وخاطره ها...

 

شاید آید روزی که نخواهم بود

 

این بار خورشید برای که می تابد؟

 

میان پنجره و دیدن همیشه فاصله است

 

چرا نگاه نمی کنیم

 

من تکرار لحظه ها را می دانم

 

به همین می نالم که شروع فصلی دیگر است

 

امسال فصل پاییز چگونه می شود

 

کوچه ها دلتنگ...

 

لحظه ها دلگیر...

 

ابر ها در انتظار مهمانی خورشیدند

 

پرندگان شوق به پر زدن ندارند

 

باغ تهی از همه چیز است

 

برگ ها هم دلشان از شاخه گرفته و خسته در اوج سقوط هستند

 

چه بر سرمان خواهد آمد

 

انگار کسی با ما نیست

 

بعد از تو چه کسی جای مارا خواهد گرفت؟

 

هرآنچه را که باید از دست داده باشیم،از دست داده ایم

و

من نگران وبه تو پناه میبرم

 

تو نیز اندیشه ای کن .....

 

یا اندیشه کن

 

یا بگذار هرآنچه می خواهد بر سرمان اید

چرا که دستم به دستهایت نمیرسد

 

 


نوشته شده در دوشنبه 88/7/13ساعت 2:6 عصر توسط رز نظرات ( ) |


Design By : Pars Skin