سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غم دنیا رو دوشمه....

دیگرزمان، زمانه  مجنون  نیست

 فرهاد،

در بیستون مراد نمی جوید ،

زیرا  بر آستانه خسرو،

بی تیشه ای به دست کنون سر سپرده است .

در تلخی تداوم و تکرار لحظه ها،

آن شور عشق

- عشق به شیرین را،

از یاد برده است .

تنهاست گرد باد بیابان،

تنهاست .

و آهوان دشت،

پاکان تشنگان محبت -

چه سالهاست

دیگر سراغ  مجنون،

- آن دلشکسته عاشق محزون رام را -

از باد و از درخت نمی گیرند

زیرا که خاک خیمه ابن سلام  را

خادم ترین و عبدترین خادم

- مجنون دلشکسته محزون است .

در عصر تضاد، عصر شگفتی -

لیلی

- دلاله محبت  مجنون است !!

*****

ای دست من به تیشه توسل جو،

تا داستان کهنه  فرهاد  را،

از خاطرات خفته برانگیزی .

ای اشتیاق مرگ

در من طلوع کن .

من اختتام قصه مجنون  رام  را

اعلام می کنم .

*******

حمید مصدق


نوشته شده در پنج شنبه 89/1/19ساعت 4:18 صبح توسط رز نظرات ( ) |


Design By : Pars Skin