روزگار سختی است ...........!
ها چقدر عاطفه تنهاست بین ادم ها
کسی به خاطره پروانه ها نمیمیرد
تب غرور چه بالاست بین ادم ها
چـه ماجرای عـجیبی ست این تپیدن
دل و اهل عشقچه رسواست بین ادم ها
میان همه لبخندها غمی سرخ است
و غم به وسعت یلداست بین ادم ها
به خاطره تو سرودم چراکه تنها تو دلت
به وسعت دریاست بین ادم ها
جوی های روان تنگ اند و درختان قطور ضعیف !
خورشید گرم است و سوزان .. ماه بی خیال و فروزان !
دلم را سپردم به بنگاه دنیا
و هی آگهی دادم اینجا و آنجا
و هر روز برای دلم
مشتری آمد و رفت
و هی این و آن
سرسری آمد و رفت
ولی هیچ کس واقعاً اتاق دلم را تماشا نکرد
دلم قفل بود؛ کسی قفل قلب مرا وا نکرد
یکی گفت: چرا این اتاق پر از دود و آه است؟
یکی گفت: چه دیوارهایش سیاه است!
یکی گفت: چرا نور اینجا کم است؟
وآن دیگری گفت: و انگار هر آجرش
فقط از غم و غصه و ماتم است!
و رفتند و بعدش
دلم ماند بی مشتری
و من تازه آنوقت گفتم:
خدایا تو قلب مرا می خری؟
و فردای آن روز
خدا آمد و توی قلبم نشست
و در را به روی همه
پشت خود بست
و من روی آن در نوشتم:
ببخشید؛ دیگر برای شما جا نداریم
از این پس به جز او
کسی را نداریم.
Design By : Pars Skin |