این روزها خونه دلم بس سوت و کوره ... این روزها حتی غم هم بس که یه عالمه قرو نق دارم بش بزنم نای سر زدن به من رو نداره. این روزها من خیلی تنها بودم..تنها تر از قبل...خیلی بدجور هوس شمال زده به سرم.... فکر میکردم این تعطیلات خستگی 89 رو ازم بگیره اما.... واقعا هیچ انصافی اطرافم نیست وتنها چیزی که مونده یه بغض که نمیدونم باش چکار کنم.... حالا که 13 تمام شده همه یادم افتادند..... یتیمم بخدا!!!! این روزها همش در گیر واژه عزیزم و دردسرهایی که در پی اون هست ، هستم... بخدا این فقط یک اصطلاح است در پی احترام... والبته انسان دوستی.. یه ذره جنبه داشته باش تو رو خدا.................................................. اه اه...حالم بهم خورد... از بانک بین الملل نامه میاد نوشته my dear rose یعنی باید بگم ریس بانک عاشقم شده ..؟؟؟ نه تورو خدا!!!!!!......!!!! فردا آقا از ترکیه بر میگرده! منم و 1 هفته تنهایی . کار.... حتی از غصه با مامانبنا نرفتم اصفهان... تو چطوری تنهای من؟ اونور دریا خوش میگذره؟ این چند روز بغض گلوم اجازه نداد کلامی بگم.. اما حتما میدونی چقدر نافرمم......... خیلی تنهام... خیلی...
Design By : Pars Skin |